کلمه جو
صفحه اصلی

ماسخیه

لغت نامه دهخدا

( ماسخیة ) ماسخیة. [ س ِ خی ی َ ] ( ص نسبی ، اِ ) کمان منسوب به ماسخة. ج ، ماسخیات. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). کمانی منسوب به ماسخة و ماسخة نام کمان سازی از طایفه ازد است ، زیرا وی نخستین کسی است که کمان ساخت. ج ، ماسخیات. ( از اقرب الموارد ). کمان ساخته نبیشةبن حرث ازدی کمانگر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ماسخة شود.

ماسخیة. [ س ِ خی ی َ ] (ص نسبی ، اِ) کمان منسوب به ماسخة. ج ، ماسخیات . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). کمانی منسوب به ماسخة و ماسخة نام کمان سازی از طایفه ٔ ازد است ، زیرا وی نخستین کسی است که کمان ساخت . ج ، ماسخیات . (از اقرب الموارد). کمان ساخته ٔ نبیشةبن حرث ازدی کمانگر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماسخة شود.



کلمات دیگر: