(صفت ) ۱- آنکه درهاون چیزی راکوبد. ۲- کسی که تخم گیاهان وادویه را جهت عطاران وطبیبان کوبد : (( ببندارکحل دین خواهی کمرچون دست. هاون به پیش آنکه ارواحندهاون کوب دکانش ) ) ( خاقانی ) ۳- کسی که مرکب ( سیاه ) سازد.
هاون کوب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هاون کوب. [ وَ] ( نف مرکب ) شخصی را گویند که به جهت عطاران و طبیبان دارو و اجزای معاجین بکوبد. ( برهان ) :
ببند ار کحل دین خواهی کمر چون دسته هاون
به پیش آنکه ارواحند هاونکوب دکانش.
ببند ار کحل دین خواهی کمر چون دسته هاون
به پیش آنکه ارواحند هاونکوب دکانش.
خاقانی.
|| آنکه در هاون چیزی می کوبد. ( ناظم الاطباء ). || مرکب و سیاهی ساز را نیزگویند. مرکب ساز. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || کنایه از جماع کننده. ( برهان ).کلمات دیگر: