کلمه جو
صفحه اصلی

هبیج

لغت نامه دهخدا

هبیج. [ هََ ] ( ع ص ) آهو که در دو پهلوی وی دو خط دراز از میان پشم شکم و پشت باشد. ( منتهی الارب ) ( معجم متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). آهویی که در هر یک از دو پهلوی وی خطی دراز میان پشم شکم و پشت وی باشد. ( ناظم الاطباء ).

هبیج. [ هََ ب َی ْ ی َ ] ( ع ص ) لغتی است در هَبَیَّخ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( معجم متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). رجوع به هَبَیَّخ شود.

هبیج . [ هََ ] (ع ص ) آهو که در دو پهلوی وی دو خط دراز از میان پشم شکم و پشت باشد. (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). آهویی که در هر یک از دو پهلوی وی خطی دراز میان پشم شکم و پشت وی باشد. (ناظم الاطباء).


هبیج . [ هََ ب َی ْ ی َ ] (ع ص ) لغتی است در هَبَیَّخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). رجوع به هَبَیَّخ شود.



کلمات دیگر: