کلمه جو
صفحه اصلی

یت

فرهنگ فارسی

ضمیر متصل بمعنی ات که پس از اسمهایی که بالف و یا واو تمام شده باشند در می آورند مانند عصایت و گیسویت اما این قول اساس علمی ندارد

لغت نامه دهخدا

یت. [ ای ی َ ] ( ع پسوند ) در عربی جزء مؤخر مصدر صناعی اسمی است یعنی مصدری که با آن یاء نسبت و تاء تأنیث ( - یت ) آمده باشد، مانند مالکیت ، مرغوبیت ، انسانیت ، معروفیت ، حریّت ، ماهیت. ( از کلمات فارسی نیز مصدر صناعی درست می کنند مانند دوئیت ، خوبیت. اما ادبا به کار بردن این کلمات را درست نمی دانند ).

یت. [ ی ِ ] ( اِ ) نوعی از نواعم در دریاهای گرم. ( یادداشت مؤلف ).

یت. [ ی َ ] ( ضمیر ) ضمیر متصل به معنی «ات » که پس از اسمهایی که به الف و یا و واو تمام شده باشند درمی آورند، مانند عصایت و گیسویت. ( ناظم الاطباء ). اما این قول اساس علمی ندارد. و ضمیر منحصراً همان «ت » است.

یت . [ ای ی َ ] (ع پسوند) در عربی جزء مؤخر مصدر صناعی اسمی است یعنی مصدری که با آن یاء نسبت و تاء تأنیث (- یت ) آمده باشد، مانند مالکیت ، مرغوبیت ، انسانیت ، معروفیت ، حریّت ، ماهیت . (از کلمات فارسی نیز مصدر صناعی درست می کنند مانند دوئیت ، خوبیت . اما ادبا به کار بردن این کلمات را درست نمی دانند).


یت . [ ی َ ] (ضمیر) ضمیر متصل به معنی «ات » که پس از اسمهایی که به الف و یا و واو تمام شده باشند درمی آورند، مانند عصایت و گیسویت . (ناظم الاطباء). اما این قول اساس علمی ندارد. و ضمیر منحصراً همان «ت » است .


یت . [ ی ِ ] (اِ) نوعی از نواعم در دریاهای گرم . (یادداشت مؤلف ).


پیشنهاد کاربران

در پهلوی اشکانی ما برای ساخت اسم مصدر از صفت ها، پسوند ایفت /ift/ را داشته ایم.
برای نمونه:
اَذیاوَریفت به معنای یاوری {اَذیاوَر = یاور}
آغوشتَگیفت به معنای آغشتگی {آغوشتَگ = آغشته}
آموژدیفت به معنای رحمانیت {آموژد = رحمان}
اَنجوگیفت به معنای اضطراب {اَنجوگ = مظطرب}
آشوبگَریفت به معنای آشوبگری
آزادیفت به معنای آزادی

و ده ها نمونه دیگر

می پندارم پسوند ایَت /iyat/ یا اییَت /iyyat/ عربی از دگرش همین پسوند و به صورت زیر به وجود آمده است.

از ( ایفت /ift/ ) به ( ایوَت /ivat/ ) و سپس به ( اییَت و ایَت )

بنابراین اگر پارسی دوستان بپسندند می توان هر جا لازم شد از دیسه ی ( ایوَت ) برای ساخت اسم مصدر از صفت ها بهره گیری کرد.

با سپاس


کلمات دیگر: