کلمه جو
صفحه اصلی

هبور

لغت نامه دهخدا

هبور. [ هََ ] ( ع اِ ) عنکبوت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( معجم متن اللغة ).

هبور. [ هَُ ] ( ع اِ ) ج ِ هَبر. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ). رجوع به هَبر شود. || سنگهای بزرگ بر پشتها. ( منتهی الارب ).

هبور. [ هََ ب ْ بو ] ( ع اِ ) مورچه ریزه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( معجم متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || در لغت نبطی ؛ ریزه برگی که از کشت بر زمین ریزد و قابل خوردن حیوانات باشد. ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ).

هبور. [ هََ ] (ع اِ) عنکبوت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة).


هبور. [ هََ ب ْ بو ] (ع اِ) مورچه ٔ ریزه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). || در لغت نبطی ؛ ریزه برگی که از کشت بر زمین ریزد و قابل خوردن حیوانات باشد. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة).


هبور. [ هَُ ] (ع اِ) ج ِ هَبر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). رجوع به هَبر شود. || سنگهای بزرگ بر پشتها. (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: