یخ بازی یخ لخشک
یخ ماله
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
یخ ماله. [ ی َ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) یخ بازی. یخ لخشک :
سرو روان من که به یخ ماله می رود
صد جان به افت و خیز به دنباله می رود.
سرو روان من که به یخ ماله می رود
صد جان به افت و خیز به دنباله می رود.
سیفی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: