کلمه جو
صفحه اصلی

واژگونه کردن

فرهنگ فارسی

(مصدر ) واژگون کردن

لغت نامه دهخدا

واژگونه کردن. [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) معکوس کردن. برگرداندن. برگردانیدن. قلب. سرنگون کردن. رجوع به واژگون کردن شود.


کلمات دیگر: