همانند یتیم مانند یتیمان
یتیمانه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
یتیمانه. [ ی َ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) همانند یتیم. مانند یتیمان. یتیم وار :
چو فرزندی پدر مادر ندیده
یتیمانه به لقمه پروریده.
چو فرزندی پدر مادر ندیده
یتیمانه به لقمه پروریده.
نظامی.
کلمات دیگر: