کلمه جو
صفحه اصلی

واذنانی

لغت نامه دهخدا

واذنانی. [ ذِ ] ( ص نسبی ) منسوب به واذنان که از دهکده های اصفهان است. ( لباب الانساب ، الانساب سمعانی ورق 576 الف ).

واذنانی. [ ذِ ] ( اِخ ) مالک بن بحربن الاحنف بن قیس الواذنانی مکنی به ابوجعفر محدث است و ابواسحاق السرنجانی از وی روایت دارد. ( از لباب الانساب ).

واذنانی. [ ذِ ]( اِخ ) شیخ عارف محمدبن احمدبن عمر محدث بود که یوسف شیرازی از وی روایت کرده است. ( از معجم البلدان ).

واذنانی . [ ذِ ] (اِخ ) مالک بن بحربن الاحنف بن قیس الواذنانی مکنی به ابوجعفر محدث است و ابواسحاق السرنجانی از وی روایت دارد. (از لباب الانساب ).


واذنانی . [ ذِ ] (ص نسبی ) منسوب به واذنان که از دهکده های اصفهان است . (لباب الانساب ، الانساب سمعانی ورق 576 الف ).


واذنانی . [ ذِ ](اِخ ) شیخ عارف محمدبن احمدبن عمر محدث بود که یوسف شیرازی از وی روایت کرده است . (از معجم البلدان ).



کلمات دیگر: