رفراف. [ رَ ] ( ع اِ ) شترمرغ نر. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). شترمرغ ،زیرا او نخست بالهای خود را می گسترد و بعد می دود. ( از اقرب الموارد ). || مرغی که آن را خاطف ظله گویند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). خاطف ظله ؛ دم برآب زنک. دم جنبانک. ( یادداشت مؤلف ). خاطف ظله. ( اقرب الموارد ).
رفراف
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر: