کلمه جو
صفحه اصلی

درقاعه

لغت نامه دهخدا

( درقاعة ) درقاعة. [ دَ ع َ ] ( معرب ، اِ ) معرب درگاه فارسی. ( از دزی ). رجوع به درگاه شود.

درقاعة. [ دُ ع َ ] ( ع اِ ) اصل آن دورالقاعة است به معنی حصارهای منزل. ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ).

درقاعة. [ دَ ع َ ] (معرب ، اِ) معرب درگاه فارسی . (از دزی ). رجوع به درگاه شود.


درقاعة. [ دُ ع َ ] (ع اِ) اصل آن دورالقاعة است به معنی حصارهای منزل . (از ذیل اقرب الموارد از تاج ).



کلمات دیگر: