کلمه جو
صفحه اصلی

درمسه

لغت نامه دهخدا

( درمسة ) درمسة. [ دَ م َ س َ ] ( ع مص ) خاموش شدن. ( از منتهی الارب ). ساکت شدن. ( از اقرب الموارد ). || پنهان کردن چیزی را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

درمسة. [ دَ م َ س َ ] (ع مص ) خاموش شدن . (از منتهی الارب ). ساکت شدن . (از اقرب الموارد). || پنهان کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: