کلمه جو
صفحه اصلی

رغس

لغت نامه دهخدا

رغس. [ رَ ] ( ع اِمص ) دست و دسترس. ج ، ارغاس. || نیکویی. || برکت. || گوالیدگی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

رغس. [ رَ] ( ع مص ) بسیار گردانیدن و ببرکت گردانیدن مال. ( ازمصادر اللغه زوزنی ). زیاد گردانیدن خدای مال کسی را و برکت دادن در آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

رغس . [ رَ ] (ع اِمص ) دست و دسترس . ج ، ارغاس . || نیکویی . || برکت . || گوالیدگی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).


رغس . [ رَ] (ع مص ) بسیار گردانیدن و ببرکت گردانیدن مال . (ازمصادر اللغه ٔ زوزنی ). زیاد گردانیدن خدای مال کسی را و برکت دادن در آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: