کلمه جو
صفحه اصلی

رفال

لغت نامه دهخدا

رفال . [رَ ] (ع ص ) شعر رفال ؛ موی دراز. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). موی دراز. (آنندراج ) (از اقرب الموارد).


رفال. [رَ ] ( ع ص ) شعر رفال ؛ موی دراز. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). موی دراز. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

رفال. [ رِ] ( ع اِ ) رفال التیس ؛ چیزی که بر سر غلاف نره قچقار نهند تا گشنی نتواند. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).

رفال . [ رِ] (ع اِ) رفال التیس ؛ چیزی که بر سر غلاف نره ٔ قچقار نهند تا گشنی نتواند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: