صاحب تجربه با تجربه
خردک منش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خردک منش. [ خ ُ دَ م َ ن ِ ]( ص مرکب ) صاحب تجربه. باتجربه. صاحب رای :
بپرسیدش از راد و خردک منش
ز نیکی کنش مردم و بدکنش.
بپرسیدش از راد و خردک منش
ز نیکی کنش مردم و بدکنش.
فردوسی.
|| ظاهراً بمعنی انسان شکسته نفس نیز می آید.کلمات دیگر: