دورگریدن . یا مضطرب و پراگنده شدن .
تنعنع
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تنعنع. [ ت َ ن َ ن ُ ] ( ع مص ) دور گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مضطرب وپراگنده شدن ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).اضطراب و تمایل. ( اقرب الموارد ). || پیچ پیچان رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: