( مصدر اسم ) جمع تنزه
تنزهات
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تنزهات. [ ت َ ن َزْ زُ ] ( ع اِ ) بی عیبی ها و خوبیها. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سیرهای باغ و بوستان. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). سیر در باغ و بوستانها. ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: