کلمه جو
صفحه اصلی

تنظار

فرهنگ فارسی

نظر .

لغت نامه دهخدا

تنظار. [ ت َ ] ( ع مص ) نظر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). به تأمل نگریستن. ( آنندراج ). رجوع به نظر شود.


کلمات دیگر: