کلمه جو
صفحه اصلی

سلوکلو

لغت نامه دهخدا

سلوکلو. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان گنجگاه بخش سنجیده شهرستان هروآباد. دارای 243 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات ، حبوبات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی فرش و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


سلوکلو. [ س ُ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان گنجگاه بخش سنجیده شهرستان هروآباد. دارای 243 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات ، حبوبات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی فرش و جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

سلوکلو. [ س ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گرم خان بخش حومه شهرستان بجنورد. دارای 564 تن سکنه است. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات ، بنشن. شغل اهالی زراعت و مالداری است وراه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

سلوکلو. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرم خان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. دارای 564 تن سکنه است . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، بنشن . شغل اهالی زراعت و مالداری است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


دانشنامه عمومی

واژه سلوکلو را می توان در موارد زیر یافت
سلوکلو، روستایی است از توابع شهرستان کمیجان در استان مرکزی می باشد.
سلوکلو، روستایی است از توابع شهرستان چایپاره در استان آذربایجان غربی می باشد.

پیشنهاد کاربران

واژه سلوکلو همان سلو کی فارسی میباشد چون لو درزبان ترکی مانند ی درفارسی حرف تعلق میباشد

لو درزبان ترکی مانند حرف ی درفارسی حرف تعلق میباشد سلوکلو همان سلوکی میباشد

سلوکلو کلمه ای تر می به معنی سیل کوچک که مخفف سلجوق می باشد و سلوکلوها در ایران باز مانده سلجوقیان هستند که در ایران پراکنده هستند
سلوکلو ها در اتحادیه قشقایی و در شمال خراسان و دیگر استانها پرا کنده هستند


کلمات دیگر: