بشکه , خمره چوبي , چليک , لوله تفنگ , درخمره ريختن , دربشکه کردن , با سرعت زيادحرکت کردن , سرداب
برمیل
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
در اصطح امروزین عرب زبانان بشکه جمع برامیل .
لغت نامه دهخدا
برمیل. [ ب َ ] ( اِ ) پیپ بزرگ و تغار. ( ناظم الاطباء ). رجوع به بِرمیل شود.
برمیل. [ ب ِ ] ( ع اِ ) در اصطلاح امروزین عرب زبانان ، بشکه. ج ، بَرامیل. ( از المنجد ).
برمیل. [ ب ِ ] ( ع اِ ) در اصطلاح امروزین عرب زبانان ، بشکه. ج ، بَرامیل. ( از المنجد ).
برمیل . [ ب َ ] (اِ) پیپ بزرگ و تغار. (ناظم الاطباء). رجوع به بِرمیل شود.
برمیل . [ ب ِ ] (ع اِ) در اصطلاح امروزین عرب زبانان ، بشکه . ج ، بَرامیل . (از المنجد).
پیشنهاد کاربران
بَرِمیل:[اصطلاح صید ]چوبی که روی میل نصب می شود و حفاظت میل را به عهده دارد.
کلمات دیگر: