همواری
فارسی به انگلیسی
equality, flatness, plainness
مترادف و متضاد
صافی، سلاست، همواری
فرهنگ فارسی
۱- هموار بودن مسطح بودن . ۲- ( اسم ) جای هموار و مسطح : این محال بود که از یک طبیعت اندر یک گوهر جای بیغوله آید و جای همواری .
لغت نامه دهخدا
همواری. [ هََ م ْ ] ( حامص ) برابری. تساوی. استواء.( یادداشت مؤلف ). || هموار بودن یا شدن. یکدستی. برابری سطح قسمتهای مختلف چیزی : اندر کشکاب لزوجتی است با نرمی و لغزانی و پیوستگی یعنی همواری قوام. ( ذخیره خوارزمشاهی ). || مناسبت. با خواست کسی جور آمدن. موافقت :
هموار کرد خواهی گیتی را؟
گیتی است کی پذیرد همواری ؟
کاری که تو اندیشی در کژی و همواری.
می کند هموار سوهان تیغ ناهموار را
هرکجا باید درشتی کرد همواری چه سود؟
هموار کرد خواهی گیتی را؟
گیتی است کی پذیرد همواری ؟
رودکی.
چیزی که تو پنداری در حضرت و در غربت کاری که تو اندیشی در کژی و همواری.
منوچهری.
|| نرمی و ملایمت : می کند هموار سوهان تیغ ناهموار را
هرکجا باید درشتی کرد همواری چه سود؟
صائب.
دانشنامه عمومی
همواری یکی از سه حالت ممکن برای توصیف هندسه فضا-زمان است.
ویکی پدیا انگلیسی
انحنای فضا-زمان یک مفهوم بنیادین در کیهان شناسی است. فضای بدون انحنا را فضای مسطح یا فضای اقلیدسی می نامند. اندازه گیری های کاوشگر WMAP نشان داده است که هندسه کنونی فضا-زمان بسیار نزدیک به سطح هموار می باشد. این بدان مفهوم است که متوسط چگالی انرژی عالم برابر با چگالی بحرانی است.
ویکی پدیا انگلیسی
انحنای فضا-زمان یک مفهوم بنیادین در کیهان شناسی است. فضای بدون انحنا را فضای مسطح یا فضای اقلیدسی می نامند. اندازه گیری های کاوشگر WMAP نشان داده است که هندسه کنونی فضا-زمان بسیار نزدیک به سطح هموار می باشد. این بدان مفهوم است که متوسط چگالی انرژی عالم برابر با چگالی بحرانی است.
wiki: همواری
کلمات دیگر: