کلمه جو
صفحه اصلی

ارتاب

فارسی به عربی

استراب

فرهنگ فارسی

پیوند کردن شکاف زمین

لغت نامه دهخدا

( ارتآب ) ارتآب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) پیوند کردن شکاف را.
ارتاب. [ اِ ] ( ع مص ) سؤال کردن بعد بی نیازی. || ریخته و سوده شدن. ( منتهی الارب ).

ارتاب. [ ] ( اِخ ) شهریست [ ازروس ] که چون غریب اندر وی شود بکشند و از وی تیغ وشمشیر خیزد سخت باقیمت که اوی را دوتاه توان کردن وچون دست بازداری بجای خود بازآید. ( حدود العالم ).

ارتاب . [ ] (اِخ ) شهریست [ ازروس ] که چون غریب اندر وی شود بکشند و از وی تیغ وشمشیر خیزد سخت باقیمت که اوی را دوتاه توان کردن وچون دست بازداری بجای خود بازآید. (حدود العالم ).


ارتاب . [ اِ ] (ع مص ) سؤال کردن بعد بی نیازی . || ریخته و سوده شدن . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: