کلمه جو
صفحه اصلی

واقع بودن

مترادف و متضاد

stand (فعل)
ماندن، ایستادن، واداشتن، بودن، تحمل کردن، ایست کردن، قرار گرفتن، توقف کردن، راست شدن، واقع بودن


کلمات دیگر: