کرم خورده، خزنده، کرم مانند، کرم دار
کرم دار
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
دارنده کرم . که صاحب کرم است .
لغت نامه دهخدا
کرم دار. [ ک َ رَ ] ( نف مرکب ) دارنده کرم. که صاحب کرم است :
کرم داران عالم را درم نیست
درم داران عالم را کرم نیست .
کرم داران عالم را درم نیست
درم داران عالم را کرم نیست .
سعدی.
کلمات دیگر: