کلمه جو
صفحه اصلی

هرموس

لغت نامه دهخدا

هرموس. [ هَِ ] ( اِخ ) نام رودی در لیدیه که اسکندر پس از تصرف شهر سارد بر کنار آن اردو زد. ( ایران باستان پیرنیا ص 1261 ).

هرموس. [ هَِ م ُ ] ( اِخ ) در اساطیر یونان نام یک آتنی است که در اردوکشی تزه برای جنگ با آمازون ها شرکت کرد و سپس از طرف تزه مأمور شد که برای شهر پیثوپولیس قوانین وضع کند. ( از فرهنگ اساطیر یونان و رم پیر گریمال ، ترجمه بهمنش ص 417 ).

هرموس . [ هَِ ] (اِخ ) نام رودی در لیدیه که اسکندر پس از تصرف شهر سارد بر کنار آن اردو زد. (ایران باستان پیرنیا ص 1261).


هرموس . [ هَِ م ُ ] (اِخ ) در اساطیر یونان نام یک آتنی است که در اردوکشی تزه برای جنگ با آمازون ها شرکت کرد و سپس از طرف تزه مأمور شد که برای شهر پیثوپولیس قوانین وضع کند. (از فرهنگ اساطیر یونان و رم پیر گریمال ، ترجمه ٔ بهمنش ص 417).



کلمات دیگر: