کلمه جو
صفحه اصلی

وحام

لغت نامه دهخدا

وحام . [ وِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ وَحمی ̍. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به معنی زن آبستن نیک آزمند به خوردن چیزی . (از منتهی الارب ).


وحام. [ وِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ وَحمی ̍. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). به معنی زن آبستن نیک آزمند به خوردن چیزی. ( از منتهی الارب ).

وحام. [ وِ/ وَ ] ( ع اِمص ) میل به خوراکهای بد و یا ادویه قوی و تند. ( از بحرالجواهر ). نیک گرایش و آرزومندی آبستن به خوردن چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) ویار. ویارانه. آن چیز که زن حامله آرزو کند. ( مهذب الاسماء ). || ( مص ) رسوایی کردن ستور وقت بار کردن و فعل آن از باب سمع است. ( منتهی الارب ). سرپیچی کردن ستور وقت بار کردن بر آن. ( اقرب الموارد ). دشواری کردن ستور وقت بار کردن. ( آنندراج ). نافرمانی کردن و سرکشی نمودن ستور آبستن. ( ناظم الاطباء ). || آرزومند شدن زن آبستن به خوردن چیزی. ( ناظم الاطباء ). ویار پیدا کردن زن آبستن.

وحام . [ وِ/ وَ ] (ع اِمص ) میل به خوراکهای بد و یا ادویه ٔ قوی و تند. (از بحرالجواهر). نیک گرایش و آرزومندی آبستن به خوردن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) ویار. ویارانه . آن چیز که زن حامله آرزو کند. (مهذب الاسماء). || (مص ) رسوایی کردن ستور وقت بار کردن و فعل آن از باب سمع است . (منتهی الارب ). سرپیچی کردن ستور وقت بار کردن بر آن . (اقرب الموارد). دشواری کردن ستور وقت بار کردن . (آنندراج ). نافرمانی کردن و سرکشی نمودن ستور آبستن . (ناظم الاطباء). || آرزومند شدن زن آبستن به خوردن چیزی . (ناظم الاطباء). ویار پیدا کردن زن آبستن .



کلمات دیگر: