کلمه جو
صفحه اصلی

مأوا یافتن

فرهنگ فارسی

ماوا کردن

لغت نامه دهخدا

مأوا یافتن. [ م َءْ ت َ ] ( مص مرکب ) مأوا کردن :
چرا سوزن چنین دجال چشم است
که اندر جیب عیسی یافت مأوا.
خاقانی.
و رجوع به مأوا کردن شود.


کلمات دیگر: