فیلسوف و عالم وظایف الاعضای آلمانی یکی از بنیان گذاران پیسکو فیزیولوژی . مولد بوتزن .
لتز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لتز. [ ل َ ] ( ع مص ) بر سینه لگد زدن یا عام است. || به مشت زدن. || دور کردن. ( منتهی الارب ).
لتز.[ ل ُ ] ( اِخ ) رودلف هرمان. فیلسوف و عالم وظایف الاعضای آلمانی ، یکی از بنیان گذاران پسیکوفیزیولوژی. مولد بوتزن ( 1817-1881 م. ).
لتز.[ ل ُ ] ( اِخ ) رودلف هرمان. فیلسوف و عالم وظایف الاعضای آلمانی ، یکی از بنیان گذاران پسیکوفیزیولوژی. مولد بوتزن ( 1817-1881 م. ).
لتز. [ ل َ ] (ع مص ) بر سینه لگد زدن یا عام است . || به مشت زدن . || دور کردن . (منتهی الارب ).
لتز.[ ل ُ ] (اِخ ) رودلف هرمان . فیلسوف و عالم وظایف الاعضای آلمانی ، یکی از بنیان گذاران پسیکوفیزیولوژی . مولد بوتزن (1817-1881 م .).
کلمات دیگر: