کلمه جو
صفحه اصلی

وجره

لغت نامه دهخدا

( وجرة ) وجرة. [ وَ ج ِ رَ ] ( ع ص ) مؤنث وَجِر، به معنی زن ترسان. ( منتهی الارب ). وجرةو وجراء به معنی خائف و ترسان. ( از اقرب الموارد ).

وجرة. [ وَ رَ / وَ ج َ رَ ] ( ع اِ ) گَوی که جهت شکار وحوش کنند که چون وحوش بر آن گذرد چاه و مغاکی درآید. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ج ، وجار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گودالی که جهت گرفتن وحوش کنند. ( ناظم الاطباء ).

وجرة. [ وَ رَ] ( اِخ ) بیابانی است میان مکه و بصره. و منزلگاه قوافل است. رجوع به معجم البلدان و ناظم الاطباء شود.

وجرة. [ وَ ج ِ رَ ] (ع ص ) مؤنث وَجِر، به معنی زن ترسان . (منتهی الارب ). وجرةو وجراء به معنی خائف و ترسان . (از اقرب الموارد).


وجرة. [ وَ رَ / وَ ج َ رَ ] (ع اِ) گَوی که جهت شکار وحوش کنند که چون وحوش بر آن گذرد چاه و مغاکی درآید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، وجار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گودالی که جهت گرفتن وحوش کنند. (ناظم الاطباء).


وجرة. [ وَ رَ] (اِخ ) بیابانی است میان مکه و بصره . و منزلگاه قوافل است . رجوع به معجم البلدان و ناظم الاطباء شود.


دانشنامه عمومی

وجره (روستا). وجره به عربی ( الوَجرة )، روستایی است در دهستان
الصنعانی، محمد بن یحیی بن عبدالله بن احمد، الیمانی. ، (اَلأنَباءَ عَن دُولةَ بَلقِیسَ وَ سَبأَ) ، منشورات دار الیمنیة للنشر والتوزیع، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۴ میلادی به (عربی).
جمعیت آن (۵۵) نفر (۶ خانوار) می باشد.


کلمات دیگر: