هرموژن . [ هَِ م ُژِ ] (اِخ ) نام یکی از سفرایی است که آتنی ها، به هنگام جنگ اردشیر دوم هخامنشی با یونان ، به نزد تیری باذ والی ارمنستان و لیدیه فرستادند. رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 1115 شود.

هرموژن . [ هَِ م ُژِ ] (اِخ ) نام یکی از سفرایی است که آتنی ها، به هنگام جنگ اردشیر دوم هخامنشی با یونان ، به نزد تیری باذ والی ارمنستان و لیدیه فرستادند. رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 1115 شود.

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">هرموژن. [ هَِ م ُژِ ] ( اِخ ) نام یکی از سفرایی است که آتنی ها، به هنگام جنگ اردشیر دوم هخامنشی با یونان ، به نزد تیری باذ والی ارمنستان و لیدیه فرستادند. رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 1115 شود. <hr>هرموژن. [ هَِ م ُ ژِ ] ( اِخ ) هرموگنس. رجوع به هرموگنس شود.</div>

هرموژن. [ هَِ م ُژِ ] ( اِخ ) نام یکی از سفرایی است که آتنی ها، به هنگام جنگ اردشیر دوم هخامنشی با یونان ، به نزد تیری باذ والی ارمنستان و لیدیه فرستادند. رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 1115 شود. هرموژن. [ هَِ م ُ ژِ ] ( اِخ ) هرموگنس. رجوع به هرموگنس شود.

هرموژن . [ هَِ م ُ ژِ ] (اِخ ) هرموگنس . رجوع به هرموگنس شود.

هرموژن . [ هَِ م ُ ژِ ] (اِخ ) هرموگنس . رجوع به هرموگنس شود.