مأوی گه. [ م َءْ وا / وی گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) مأواگه :
گویند مرا چون سلب خوب نسازی
مأوی گه آراسته و فرش ملون.
اسماعیل بن نوح ( از لباب الالباب چ نفیسی ص 23 ).
مأوی گه جیفه حسودت
جز سینه کرکسان مبینام.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 514 ).
رجوع به مأواگه شود.