گیاه که روی زمین را پوشد و هنوز شاخ بر نیاورده باشد والا آنرا ملتف گویند .
وداس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
وداس . [ وِ ] (ع اِ) گیاه که روی زمین را پوشد و هنوز شاخ برنیاورده باشد والا آن را ملتف گویند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
وداس. [ وِ ] ( ع اِ ) گیاه که روی زمین را پوشد و هنوز شاخ برنیاورده باشد والا آن را ملتف گویند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
وداس. [ وِ ] ( اِخ ) رجوع به ودا شود.
وداس. [ وِ ] ( اِخ ) رجوع به ودا شود.
وداس . [ وِ ] (اِخ ) رجوع به ودا شود.
کلمات دیگر: