کلمه جو
صفحه اصلی

گرده ده

لغت نامه دهخدا

گرده ده. [ گ ِ دَ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 15هزارگزی شمال خاور مراغه و 20هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو مراغه به قره آغاج. هوای آن معتدل و دارای 481 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه مردق تأمین میشود. محصول آن غلات ، نخود و زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

گرده ده. [ گ ِ دَده ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اوچ تپه بخش ترکمان شهرستان میانه ، واقع در 7هزارگزی جنوب بخش و 5هزارگزی راه شوسه میانه به تبریز. هوای آن معتدل و دارای 70 تن سکنه است. آب آنجا از سرچشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

گرده ده . [ گ ِ دَ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 15هزارگزی شمال خاور مراغه و 20هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو مراغه به قره آغاج . هوای آن معتدل و دارای 481 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه ٔ مردق تأمین میشود. محصول آن غلات ، نخود و زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


گرده ده . [ گ ِ دَده ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوچ تپه ٔ بخش ترکمان شهرستان میانه ، واقع در 7هزارگزی جنوب بخش و 5هزارگزی راه شوسه ٔ میانه به تبریز. هوای آن معتدل و دارای 70 تن سکنه است . آب آنجا از سرچشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).



کلمات دیگر: