( ناسزاوار آمدن ) ناپسند بودن ناپسند آمدن .
ناسزاوار امدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( ناسزاوار آمدن ) ناسزاوار آمدن. [ س َ م َ دَ ] ( مص مرکب )ناپسند بودن. ناپسند آمدن. ناخوش آمدن :
گرت خوی من آمد ناسزاوار
تو خوی نیک خویش از دست مگذار.
گرت خوی من آمد ناسزاوار
تو خوی نیک خویش از دست مگذار.
سعدی.
کلمات دیگر: