کلمه جو
صفحه اصلی

گردوک

فرهنگ فارسی

( اسم ) گردو : و مزغ آن خوردن را شاید چون گردوک و بادام و فندق و فستق و آنچه بدین ماند .

لغت نامه دهخدا

گردوک. [ گ ِ ] ( اِ ) گردو. چهارمغز. گردکان. جوز : و مزغ آن خوردن را شاید چون گردوک و بادام و فندق و فستق و آنچه بدین ماند. ( ترجمه تفسیر طبری ).

دانشنامه عمومی

گردوک، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان نیک شهر در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
این روستا در دهستان چاهان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۸ نفر (۱۵خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: