کلمه جو
صفحه اصلی

گردویه

لغت نامه دهخدا

گردویه. [ گ ُ ی َ ] ( اِخ ) خواهر بهرام چوبین : و خواهر بهرام را زن کرده ، نام وی گردویه بود. ( فارسنامه ابن بلخی ).


کلمات دیگر: