به چوب دستی زدن کسی را یا خراشیدن و بر کندن پوست عصا را .
لحت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لحت. [ ل َ ] ( ع مص ) به چوب دستی زدن کسی را. || خراشیدن و برکندن پوست عصا را. ( منتهی الارب ).
لحت. [ ل َ ] ( ع ص ) بردٌ بحت ٌ لحت ؛ سردی خالص و کامل. ( منتهی الارب ).
لحت. [ ل َ ] ( ع ص ) بردٌ بحت ٌ لحت ؛ سردی خالص و کامل. ( منتهی الارب ).
لحت . [ ل َ ] (ع ص ) بردٌ بحت ٌ لحت ؛ سردی خالص و کامل . (منتهی الارب ).
لحت . [ ل َ ] (ع مص ) به چوب دستی زدن کسی را. || خراشیدن و برکندن پوست عصا را. (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: