کلمه جو
صفحه اصلی

بی صبری


مترادف بی صبری : بی تحملی، بی طاقتی، بی قراری، ناشکیبایی، ناشکیبی، ناصبوری، بی تابی، بی طاقتی

متضاد بی صبری : شکیبایی، صبوری

برابر پارسی : ناشکیبایی، بی تابی

فارسی به انگلیسی

impatience


hastiness, impatience


مترادف و متضاد

impatience (اسم)
بی حوصلگی، بی صبری، بی تابی، بی طاقتی

بی‌تحملی، بی‌طاقتی، بی‌قراری، ناشکیبایی، ناشکیبی، ناصبوری ≠ شکیبایی، صبوری


بی‌تابی، بی‌طاقتی


فرهنگ فارسی

ناشکیبایی بی تحملی .

لغت نامه دهخدا

بی صبری. [ ص َ ] ( حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی صبر. عدم شکیبایی. عدم تحمل. ( ناظم الاطباء ). بی طاقتی. جزع. ناشکیبایی. ناشکیبی. بی آرامی :
چنین تا مدتی در خانه میبود
ز بی صبری دلش دیوانه میبود.
نظامی.
حمل بی صبری مکن بر گریه صاحب سماع
اهل دل داند که تا زخمی نخورد آهی نکرد.
سعدی.

فرهنگ عمید

ناشکیبایی.

فرهنگ فارسی ساره

ناشکیبایی، بی تاب


پیشنهاد کاربران

بی حوصلگی


کلمات دیگر: