کلمه جو
صفحه اصلی

از اثر انداختن

مترادف و متضاد

break down (فعل)
تجزیه کردن، درهم شکستن، از اثر انداختن، تقسیم بندی کردن

deactivate (فعل)
از اثر انداختن، بی اثر کردن، ناکنش ور کردن، بی خاصیت کردن


کلمات دیگر: