کلمه جو
صفحه اصلی

بحال نخستین برگشتن

مترادف و متضاد

recoil (فعل)
پس زدن، بحال خود برگشتن، پس نشستن، لگد کردن، عقب نشستن، فنری بودن، بحال نخستین برگشتن

relapse (فعل)
بحال نخستین برگشتن، عود کردن


کلمات دیگر: