کلمه جو
صفحه اصلی

حواریه

لغت نامه دهخدا

( حواریة ) حواریة. [ ح َ ری ی َ ] ( ع اِ ) مؤنث حواری. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به حواری شود. || حضریة. ( از اقرب الموارد ).

حواریة. [ ح َ ری ی َ ] (ع اِ) مؤنث حواری . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به حواری شود. || حضریة. (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: