کلمه جو
صفحه اصلی

تسور

فرهنگ فارسی

به دیوار برشدن بر دیوار بر آمدن

لغت نامه دهخدا

تسؤر. [ ت َ س َء ءُ] ( ع مص ) بقیه نبیذ را خوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از المنجد ): تسأر النبیذ؛ شرب سؤره و بقایاه. ( متن اللغة ).

تسور. [ ت َ س َوْوُ ] ( ع مص ) به دیوار بر شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بر دیواربرآمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بر دیوار برشدن. و از راه دیوار به خانه شدن. ( مجمل اللغة ). بر بالای دیوار شدن. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از المنجد ). تسلق. و رجوع به تسلق شود. || دست آورنجن در دست کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). یاره بر دست خود نهادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). دست برنجن به دست کردن. ( از متن اللغة ) ( از المنجد ) ( ازاقرب الموارد ). و رجوع به سوار شود.

تسور. [ ت َ س َوْوُ ] (ع مص ) به دیوار بر شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بر دیواربرآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بر دیوار برشدن . و از راه دیوار به خانه شدن . (مجمل اللغة). بر بالای دیوار شدن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد). تسلق . و رجوع به تسلق شود. || دست آورنجن در دست کردن . (تاج المصادر بیهقی ). یاره بر دست خود نهادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دست برنجن به دست کردن . (از متن اللغة) (از المنجد) (ازاقرب الموارد). و رجوع به سوار شود.


دانشنامه عمومی

تسور (به ارمنی: Ցոր) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آرتساخ است که در استان هادروت واقع شده است.


کلمات دیگر: