کنایه از خاطر محو نمودن و نام نبردن و فراموش کردن و ناپدید ساختن و معدوم گردانیدن و هیچ انگاشتن .
بر یخ زدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بر یخ زدن. [ ب َی َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از از خاطر محو نمودن ونام نبردن و فراموش کردن و ناپدید ساختن و معدوم گردانیدن و هیچ انگاشتن. ( برهان ). و رجوع به یخ شود.
کلمات دیگر: