( مصدر ) ۱- دادن قبل از موعد مقررمساعده دادن . ۲- مزیت دادن بحریف ضعیف بخصوص در بازی نر دو شطرنج و جر آن :چنانکه نراد آسمان را سه ضربه پیشی دادی ... : گاه از جولان بدارد خیره نکبارا بجای گاه صرصر را بتک پیشی دهد یکسال راه . ( محمدبن نصیردرصفت اسب لغ. )
پیشی دادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پیشی دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) دادن قبل از موعد مقرر. دادن قبل از وقت معهود. مساعده دادن. || مزیت دادن حریف ضعیف را بالخصوص در بازی نرد و شطرنج و جز آن :
چنانکه نراد آسمان را سه ضربه پیشی دادی....( سندبادنامه ص 304 ).
نراد آسمان را پیشی دهی سه ضربه
زین روی از تو ماندم منصوبه هزاران.
فلک را هفت میدان داده پیشی.
گل را دو پیاله داده پیشی.
گاه صرصر را بتک پیشی دهد یکساله راه.
چنانکه نراد آسمان را سه ضربه پیشی دادی....( سندبادنامه ص 304 ).
نراد آسمان را پیشی دهی سه ضربه
زین روی از تو ماندم منصوبه هزاران.
( از سندبادنامه ص 304 ).
سمندش در شتاب آهنگ بیشی فلک را هفت میدان داده پیشی.
نظامی.
برده به دو رخ ز ماه بیشی گل را دو پیاله داده پیشی.
نظامی.
گاه از جولان بدارد خیره نکبا را بجای گاه صرصر را بتک پیشی دهد یکساله راه.
محمدبن نصیر [ در صفت اسب ].
کلمات دیگر: