حواءة. [ ح ُوْ وا ءَ ] (ع اِ) یکی حواء و آن گیاهی است که بزمین می چسبد. (اقرب الموارد). گیاهی است چسبنده بزمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به حواء شود.
- رجل حواءة ؛ مرد چسبنده به خانه ٔ خود که از خانه بیرون نیاید و این تشبیه است به گیاه حواء. (اقرب الموارد). مردم لازم گیرنده خانه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
حواءه
لغت نامه دهخدا
( حواءة ) حواءة. [ ح ُوْ وا ءَ ] ( ع اِ ) یکی حواء و آن گیاهی است که بزمین می چسبد. ( اقرب الموارد ). گیاهی است چسبنده بزمین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به حواء شود.
- رجل حواءة ؛ مرد چسبنده به خانه خود که از خانه بیرون نیاید و این تشبیه است به گیاه حواء. ( اقرب الموارد ). مردم لازم گیرنده خانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
- رجل حواءة ؛ مرد چسبنده به خانه خود که از خانه بیرون نیاید و این تشبیه است به گیاه حواء. ( اقرب الموارد ). مردم لازم گیرنده خانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: