حنایت. [ ح ِ ی َ ] ( ع مص ) رجوع به حنایه شود.
حنایة. [ ح ِ ی َ ] ( ع اِ ) انحناء و کجی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || ( ع مص ) پیچیدن دست. || خم دادن چوب. || خراشیدن چوب را. || پوست باز کردن. || دو تا کردن پشت را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
حنایة. [ ح ِ ی َ ] ( ع اِ ) انحناء و کجی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || ( ع مص ) پیچیدن دست. || خم دادن چوب. || خراشیدن چوب را. || پوست باز کردن. || دو تا کردن پشت را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).