( مصدر ) سبقت گرفتن پیش افتادن پیشی گرفتن : هر آن کس که در کار پیشی کند بکوشد که آهنگ بیشی کند. ( شا. بخ ۲۳۷۵ : ۸ )
پیشی کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پیشی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سبقت کردن :
بر آن سبزه شبیخون کرد پیشی
که با آن سرخ گلها داشت خویشی.
بر آن سبزه شبیخون کرد پیشی
که با آن سرخ گلها داشت خویشی.
نظامی.
شرصه بکلامه شرصاً؛ پیشی کرد او را بسخن. ( منتهی الارب ).کلمات دیگر: