کلمه جو
صفحه اصلی

براثی

لغت نامه دهخدا

براثی. [ ] ( اِ ) بیونانی بروسا و بسریانی برسامون و بروسون و برومی ابهل است. ( فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به ابهل شود.

براثی. [ ب َ ثی ی ]( ص نسبی ) منسوب است به براثا، و براثا قریه ای است در بغداد. گروهی از محدثان بدان منسوبند. ( سمعانی ).

براثی . [ ] (اِ) بیونانی بروسا و بسریانی برسامون و بروسون و برومی ابهل است . (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به ابهل شود.


براثی . [ ب َ ثی ی ](ص نسبی ) منسوب است به براثا، و براثا قریه ای است در بغداد. گروهی از محدثان بدان منسوبند. (سمعانی ).



کلمات دیگر: