( حنکلة ) حنکلة. [ ح َ ک َ ل َ ] ( ع ص ) زن نکوهیده سیاه ودرشت. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نکوهیده و سیاه از زنان. ( اقرب الموارد ). || مؤنث حنکل. ( اقرب الموارد ). رجوع به حنکل شود. || ( مص ) گران رفتن و آهستگی کردن در رفتار. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
حنکله
لغت نامه دهخدا
حنکلة. [ ح َ ک َ ل َ ] (ع ص ) زن نکوهیده ٔ سیاه ودرشت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). نکوهیده و سیاه از زنان . (اقرب الموارد). || مؤنث حنکل . (اقرب الموارد). رجوع به حنکل شود. || (مص ) گران رفتن و آهستگی کردن در رفتار. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: