بیونانی کمثری بری است
اخراس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اخراس . [ اَ ] (یونانی ، اِ) به یونانی کمثری بری است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). امرود. گلابی وحشی .
اخراس . [ اِ ] (ع مص ) گنگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). گنگ گردانیدن . گنگ و لال کردن . گنگلاج کردن .
اخراس. [ اِ ] ( ع مص ) گنگ کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). گنگ گردانیدن. گنگ و لال کردن. گنگلاج کردن.
اخراس. [ اَ ] ( یونانی ، اِ ) به یونانی کمثری بری است. ( تحفه حکیم مؤمن ). امرود. گلابی وحشی.
اخراس. [ اَ ] ( یونانی ، اِ ) به یونانی کمثری بری است. ( تحفه حکیم مؤمن ). امرود. گلابی وحشی.
کلمات دیگر: